ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست


ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست

ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست


مشک چون زلف گل آرای تو نیست

مشک چون زلف گل آرای تو نیست
مشک چون زلف گل آرای تو نیست
کس ندیدست رخ خوب ترا
کس ندیدست رخ خوب ترا
کس ندیدست رخ خوب ترا
که چو من بنده و مولای تو نیست
که چو من بنده و مولای تو نیست
که چو من بنده و مولای تو نیست
کردم از دیده و دل جای ترا
کردم از دیده و دل جای ترا
کردم از دیده و دل جای ترا
گرچه از دیده و جان جای تو نیست
گرچه از دیده و جان جای تو نیست
گرچه از دیده و جان جای تو نیست
چه دهی وعدهٔ فردا که مرا
چه دهی وعدهٔ فردا که مرا
چه دهی وعدهٔ فردا که مرا
دل این وعدهٔ فردای تو نیست
دل این وعدهٔ فردای تو نیست
دل این وعدهٔ فردای تو نیست
سینهٔ کس نشناسم به جهان
سینهٔ کس نشناسم به جهان
سینهٔ کس نشناسم به جهان
که در آن سینه تقاضای تو نیست
که در آن سینه تقاضای تو نیست
که در آن سینه تقاضای تو نیست